To Kabul and the government of Afghanistan, officially the Islamic Republic of Afghanistan. I will like to address what happen in Kabul. The people involved in beaten and killing that woman for burning a book. The Quran is a book just like the Bible which is also a book. I am not sure if the people of Afghanistan are aware that the Quran is made out trees or books are made from trees. If they are aware then they should know kill a human being over something so trivial. So how can a group of intelligent people kill a weak defenseless woman for a book made from trees. The Quran, yes is consider a divine book by Muslim but that divide book was written and created by men not God or ALLAH or Obasi in my traditional language. How can a group of intelligent people do that, unless they are not intelligent, unless they are barbarians. Only barbarians will stoop to that level.
We are in the 21 century, it is high time for Islamic religion to realize that not everyone will have the same belief or faith. Killing everyone who does not share your faith will never make your faith stronger, it will only show how demonic your religion is. In the 21 first century Islamic religion must grow to accept other faith or other religions. What if all the women in Afghanistan decides to burn the Quran, will the Afghanistan people kill all the women in Afghanistan?
It is time for the government to think creatively because what the people are doing by burning this woman is wrong and evil in the eyes of ALLAH. ALLAH never said the people should kill others who choose not to believe in ALLAH. People dod that, it is time for the government of Afghanistan to do the right thing and arrest all those people who killed that woman because what they did is wrong and not accepted in ALLAH.
<div id="fb-root"></div><script>(function(d, s, id) { var js, fjs = d.getElementsByTagName(s)[0]; if (d.getElementById(id)) return; js = d.createElement(s); js.id = id; js.src = "//connect.facebook.net/en_US/sdk.js#xfbml=1&version=v2.3"; fjs.parentNode.insertBefore(js, fjs);}(document, 'script', 'facebook-jssdk'));</script><div class="fb-video" data-allowfullscreen="true" data-href="https://www.facebook.com/video.php?v=933068263378462&set=vb.394534337231860&type=1"><div class="fb-xfbml-parse-ignore"><blockquote cite="https://www.facebook.com/video.php?v=933068263378462&set=vb.394534337231860&type=1"><a href="https://www.facebook.com/video.php?v=933068263378462&set=vb.394534337231860&type=1"></a><p>«افراطیت و مدنیت» دو جریان موازی اما در جهت مخالفنقطه عریمت افراطیت «دوگم اندیشی» است و در غایت به دلیل نداشتن پاسخ منطقی در برابر مدنیت و ارزشهای جهانشمول آن، به انتحار و قتل و کشتار و آتش سوزی می انجامد. چاشنی موتور محرک افراطیت، دین داری در قالب دوگم اندیشی و عقب گرایی است. غایت در مکتب افراطیت و بنیادگرایی، کشتن خود و دیگران هست و در زشترین حالت خویش با «سوزاندن» نمود پیدا می کند. در تمام مسیر عزیمت به این آرزوی ناب و مقدس، حرام نمودن تمامی ارزشهای انسانی جهان مدرن، تکفیر و طرد علم و دانش و تکنالوژی و فن، تعریف رابطه های جعلی بنده- خالق و تحریف ارزشهای مادی و معنوی بشر، تنها و تنها توشه هایی است که در کوله بار مسافران بی اراده و تسلیم تقدیر، جاسازی می گردد، اما از ذهن و اندیشه تهی. در این راه مسافر حق ندارد از «کله- اندیشه» خود استفاده کند، باید از «کوله بار» مملو از دوگم و افسانه ای خویش که برای او دوخته اند و بافته اند، مدد جوید، مسافران به هیچ چیز دیگر جز به جنت و همخوابی با حوریان و پریان نباید بیندیشد و اینگونه هست که دنیای امروزی با تمام زیبایی هایش برای مسافران بی ارزش می شود و دنیایی رنگارنگ و سرخ و سبز برای او نوید داده می شود و بر تن وی اسکت پوشانیده شده و در عایت به انتحار می انجامد. اما راه مدنیت کاملا متفاوت هست. مدنیت از «تفکر و اندیشیدن» آغاز می گردد، هسته اصلی مدنیت را «چونی و چرایی و پرسایی» می سازد. موتور محرک مدنیت «عقل» انسان است و غایت آن رسیدن به « پاسخ چونی و چرایی» است. در تمام مسیر راه منطق و استدلال همراه و همزاد آدمی هست. برای این مسافر، ایستادن در ایستگاه های جعلی و خرافاتی همخوابی با حوریان و نفس تازه کردن بی معناست. قافله مدنیت راه خویش را بسیار تند و سریع می پیماید. در مسیر پر شتاب و پر تلاطم کاروان مدنیت، ذهن افراطیت قادر به تجزیه و تحلیل نیست، معادلات بسیار پیچیده می شود و ذهنی که همیشه چونان امانت الهی انگاشته شده، قادر به تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات کاروان مدنیت نیست، لذا بهترین عکس العمل را پناه بردن به دوگم اندیشی می داند و از کوله باری که بر دوش دارد«حرام» را حراج می کند. همه چیز و همه کس را حرام می داند. دیگر مهم نیست که این حلال و حرام ها کجا ها را به آتش می کشد! این دو جریان موازی اما در خلاف جهت، در کشوری مانند افغانستان به خوبی نمود عینی دارد. افراطیت در برابر مرگی مهلک و دردآور، آخرین نفس های خویش را می کشد و آخرین تیرهای کمان خویش را رها می سازد و همه چی را حرام می داند، می سوزاند و می کشد . هر چند خوراک افراطیت پدیده ای بنام دین هست، اما توحش سازمان یافته، نشات گرفته از جهل، در قالب یک حرکت دینی، نه تنها نمی تواند خدمتی به دین کند، بلکه زخم های کهنه اش را هر روز عریانتر می سازد. به باور من هر جریان و فرآیند اعتقادی ای که نتواند «اخلاق و ارزشهای اخلاقی، انسان و کرامت انسانی و ارزشهای انسانی» را در میان پیروان خویش نهادینه کند، در غایت محکوم به شکست است. حادثه امروز و قتل «فرخنده» بانویی که بدون پرسان و سوال بی رحمانه به آتش کشیده شد، اوج افراطیت و ناپرسایی و نا خوانی و نا اندیشایی است. افسوس که چنین توحشی، مارک و برچسب دین و دین داری می خورد و انسانی در نهایت قساوت و بی رحمی، سلاخی می گردد، بدون اینکه حتی از وی پرسان شود و حتی مدرک و شاهد و ثبوتی موثق، برای عمل وی ارایه گردد. اما مسافران افراطیت، امشب مستانه به خواب ناز خواهند رفت، چه آنکه با قتل فرخنده جهانی را نجات بخشیده اند و در رویای خویش طعم هم آغوشی با حوریان و پریان را خواهند چشید. چه مستانه افراط می کنند و چه حراج بازاری از دین می سازند. افراطیت و مدنیت دو خطی که هیچ گاهی به هم نخواهد رسید و روز به روز از هم دورتر و دورتر خواهد شد. باید بسیار جدی اندیشید. عبدالحکیم حمیدی</p>Posted by <a href="https://www.facebook.com/video.php?v=933068263378462&set=vb.394534337231860&type=1">جمهوری سکوت Republic Of Silence</a> on Thursday, March 19, 2015</blockquote></div></div>
No comments:
Post a Comment